این روزها به طرز خیلی تلخی آرامم....

آنقدر پیش اینو آن از خوب هایش گفته ام که....

وقتی سراغش را میگیرند شرمم میاید بگویم...

تنهایم گذاشت......

آرام آرام دست به شانه ام زدو گفت: آفرین! تنهایی که ترس ندارد..بعد آرام آرام دور شد......

هرگز نفهمید که من از دوری خودش میترسم نه از تنهایی.....

امروز خیلی حالم گرفته بود.....

دلم هوای مهسارو داشت خیلییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی

از خونه رفتم بیرون نمیدونستم کجا باید برم..از قیافم معلوم بود که چقدر داغونم

تو خیابونا راه میرفتمو با خودم میگفتم مهسا کجاست؟؟ با کیه الان؟؟  چرا تنهام گذاشت؟؟ چرا غرورمو زیر پاهاش له کرد

ساعتمو نگاه کردم دیدم 2:30 گذشته ولی خودم متوجه نشدم

دوس نداشتم برگردم خونه..آرزو میکردم که الان یه ماشین بزنه بهم بمیرم مردم نگاهم میکردن انگار همه چیز از قیافم معلوم بود

دوس داشتم یه جا بشینم فقطو فقطو فقط به مهسا فکر کنم

همیشه مه دلم هواشو میکنه یجا میشنمو بهش فکر میکنم تنها تفریح من همینه فکر کردن بهش آرومم میکنه اما بعدش نمیتونم جلوی اشکامو بگیرم

هر وقت که دوستامو میبینم خودمو خوشحالو شاد نشون میدم اما هیچ کس نمیدونه تو دلم چه خبره

اصلا صدای تپیدن قلبمو نمیشنوم

ای کاش کسی به اسم مهسارو پیدا نمیکردم..ای کاش همون اولا بیخیالش میشدم..ای کاش.............

مهسا دیدی باهام چه کردی؟؟ دیدی گفتم یه روزی از بودنم راحت میشی؟؟ دیدی گفتم یه روز از دادن اس ام اس هامو زنگام که حالتو بهم میزد راحت میشی؟؟ خوش به حالت

اما منم خدایی دارم فقط اون میدونه که تو دلم چی میگذره

تنهایم اما دلتنگ آغوشی نیستم...

خسته ام اما به تکیه گاهی نمی اندیشم....

چشمایم تر هستند و قرمز اما رازی ندارم...

چون مدت هاست دیگر کسی را خیلی دوست ندارم...

خدایا هرگز کسی را به انچه که قسمتش نیست عادت نده

شاید تنها دل خوشیش شود ....

به من حق بده
که میل به خوردن نداشته باشم
این بغض‌ها که
تو به خورد من دادی
سیر سیرم می‌کند....

 سلام 

امیر جونم حرفات خیلی غمگین بود اشکم در اومد 

غصه نخور همه چی ذرست میشه منم تقریبا مثل توام

سلام به دوستای خوبم

اگه دوس داشتید در وبلاگم ثبت نام کنید

هرکس دلش گرفته , هرکس که تنهاست , هرکس دردودلی داره مثل خودم.....

میتونه اینجا هرچی که میخواد بگه

ساده سلام کردم

ساده دل دادم

ساده محبت کردم

ساده باور کردم

ساده چشم گفتم

ساده وابسته شدم

اما سخت دلم راشکستند....خیلی سخت

کاش ساده نبودم

کاش...

سلام به همه دوستام امیدوارم که حالتون خوب باشه

 گاهی اوقات انقد دلم هوای مهسارو میکنه که خدا ام نمیدونه.....

بعضی وقتا انقدر بهش فکر میکنم که ساعتو نگاه میکنم میبینم 2 ساعت گذشته.....دلم صداشو میخود...نگاهشو میخواد...دوست ندارم گفتناشو میخواد

خیلی خسته ام

ترکم کردو رفت بدون اونکه بهم فکر کنه...منو نگاه نکرد خیلی راحت ازم گذشت هر وقت که دلم میگیره گوشیمو بر میدارم یه اس ام اس مینویسم تا براش بفرستم اما موقه ی ارسالش یه حسی جلومو میگیره بعدش با خودم میگم هه کجایی بیچاره؟ اون رفته ه ه ه ه.2 ساله که رفته تو این 2 سال حتی 1 لحظه ام یادت نیوفتاد و اس ام اسو پاک میکنم

نمیخوامش هییییچ وقت نمیخوامش

شنیدن اسم قشنگش قلبمو میخواد ار جا بکنه     مهسا

نشانی ام عوض نشده !
هنوز در همین خانه ام ، فقط دیگر زندگی نمی کنم …

بهم گفت کمى از حال و روزت بگو
و من سکوت کردم و سکوت کردم و سکوت کردم ،
اونقدر سکوت کردم که مطمئن شدم چیزى رو از قلم ننداختم !

رویاهایم را امشب میگذارم پشت در ، بیچاره رفتگر ، چه بار سنگینی دارد .

 در را که میبندی باد هم پشت در زوزه میکشد من که منم......

دیگر کمتر اشک میریزم...نمیدانم دارم بزرگ میشوم یا سنگ..خدا میداند...

از روزی که رفت تا الان 2 سالو 2 ماه گذشته همه ی فکرم پیششه.....بعضی شبا خوابشو میبینم..بازم خوبه تو خواب میبینمش...