|
جمعه 31 خرداد 1392برچسب:, :: 12:15 :: نويسنده : amirreza
آرام آرام دست به شانه ام زدو گفت: آفرین! تنهایی که ترس ندارد..بعد آرام آرام دور شد...... هرگز نفهمید که من از دوری خودش میترسم نه از تنهایی.....
پنج شنبه 30 خرداد 1392برچسب:, :: 13:6 :: نويسنده : amirreza
امروز خیلی حالم گرفته بود..... دلم هوای مهسارو داشت خیلییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی از خونه رفتم بیرون نمیدونستم کجا باید برم..از قیافم معلوم بود که چقدر داغونم تو خیابونا راه میرفتمو با خودم میگفتم مهسا کجاست؟؟ با کیه الان؟؟ چرا تنهام گذاشت؟؟ چرا غرورمو زیر پاهاش له کرد ساعتمو نگاه کردم دیدم 2:30 گذشته ولی خودم متوجه نشدم دوس نداشتم برگردم خونه..آرزو میکردم که الان یه ماشین بزنه بهم بمیرم مردم نگاهم میکردن انگار همه چیز از قیافم معلوم بود دوس داشتم یه جا بشینم فقطو فقطو فقط به مهسا فکر کنم همیشه مه دلم هواشو میکنه یجا میشنمو بهش فکر میکنم تنها تفریح من همینه فکر کردن بهش آرومم میکنه اما بعدش نمیتونم جلوی اشکامو بگیرم هر وقت که دوستامو میبینم خودمو خوشحالو شاد نشون میدم اما هیچ کس نمیدونه تو دلم چه خبره اصلا صدای تپیدن قلبمو نمیشنوم ای کاش کسی به اسم مهسارو پیدا نمیکردم..ای کاش همون اولا بیخیالش میشدم..ای کاش............. مهسا دیدی باهام چه کردی؟؟ دیدی گفتم یه روزی از بودنم راحت میشی؟؟ دیدی گفتم یه روز از دادن اس ام اس هامو زنگام که حالتو بهم میزد راحت میشی؟؟ خوش به حالت اما منم خدایی دارم فقط اون میدونه که تو دلم چی میگذره
پنج شنبه 30 خرداد 1392برچسب:, :: 12:5 :: نويسنده : amirreza
تنهایم اما دلتنگ آغوشی نیستم... خسته ام اما به تکیه گاهی نمی اندیشم.... چشمایم تر هستند و قرمز اما رازی ندارم... چون مدت هاست دیگر کسی را خیلی دوست ندارم...
پنج شنبه 30 خرداد 1392برچسب:, :: 12:2 :: نويسنده : amirreza
خدایا هرگز کسی را به انچه که قسمتش نیست عادت نده
پنج شنبه 30 خرداد 1392برچسب:, :: 11:57 :: نويسنده : amirreza
به من حق بده سلام امیر جونم حرفات خیلی غمگین بود اشکم در اومد غصه نخور همه چی ذرست میشه منم تقریبا مثل توام
پنج شنبه 23 خرداد 1392برچسب:, :: 16:46 :: نويسنده : amirreza
سلام به دوستای خوبم اگه دوس داشتید در وبلاگم ثبت نام کنید هرکس دلش گرفته , هرکس که تنهاست , هرکس دردودلی داره مثل خودم..... میتونه اینجا هرچی که میخواد بگه
پنج شنبه 23 خرداد 1392برچسب:, :: 15:28 :: نويسنده : amirreza
همیشه ساده بودم
ساده سلام کردم
ساده دل دادم
ساده محبت کردم
ساده باور کردم
ساده چشم گفتم
ساده وابسته شدم
اما سخت دلم راشکستند....خیلی سخت کاش ساده نبودم کاش...
پنج شنبه 23 خرداد 1392برچسب:, :: 11:11 :: نويسنده : amirreza
سلام به همه دوستام امیدوارم که حالتون خوب باشه گاهی اوقات انقد دلم هوای مهسارو میکنه که خدا ام نمیدونه..... بعضی وقتا انقدر بهش فکر میکنم که ساعتو نگاه میکنم میبینم 2 ساعت گذشته.....دلم صداشو میخود...نگاهشو میخواد...دوست ندارم گفتناشو میخواد خیلی خسته ام ترکم کردو رفت بدون اونکه بهم فکر کنه...منو نگاه نکرد خیلی راحت ازم گذشت هر وقت که دلم میگیره گوشیمو بر میدارم یه اس ام اس مینویسم تا براش بفرستم اما موقه ی ارسالش یه حسی جلومو میگیره بعدش با خودم میگم هه کجایی بیچاره؟ اون رفته ه ه ه ه.2 ساله که رفته تو این 2 سال حتی 1 لحظه ام یادت نیوفتاد و اس ام اسو پاک میکنم نمیخوامش هییییچ وقت نمیخوامش شنیدن اسم قشنگش قلبمو میخواد ار جا بکنه مهسا نشانی ام عوض نشده !
چهار شنبه 22 خرداد 1392برچسب:, :: 18:26 :: نويسنده : amirreza
بهم گفت کمى از حال و روزت بگو
چهار شنبه 22 خرداد 1392برچسب:, :: 13:16 :: نويسنده : amirreza
رویاهایم را امشب میگذارم پشت در ، بیچاره رفتگر ، چه بار سنگینی دارد .
جمعه 17 خرداد 1392برچسب:, :: 19:11 :: نويسنده : amirreza
در را که میبندی باد هم پشت در زوزه میکشد من که منم......
پنج شنبه 16 خرداد 1392برچسب:, :: 17:18 :: نويسنده : amirreza
دیگر کمتر اشک میریزم...نمیدانم دارم بزرگ میشوم یا سنگ..خدا میداند... از روزی که رفت تا الان 2 سالو 2 ماه گذشته همه ی فکرم پیششه.....بعضی شبا خوابشو میبینم..بازم خوبه تو خواب میبینمش...
شنبه 11 خرداد 1392برچسب:, :: 13:37 :: نويسنده : amirreza
آنقدر دوست دارم..... که گاهی اوقات فراموش میکنم تو دوسم نداشتی.......
|